یکی از مهم ترین و سخت ترین مسائلی که ممکن است هر پدر و مادری با آن روبه رو شود این است که فرزندانشان حرف آنها را گوش ندهند. کودک نافرمان و لجباز سعی می کند کارهایی که خودش دوست دارد را انجام دهد. او ممکن است به حرف هیچ کس گوش ندهد و یا فقط از فرد خاصی سرپیچی کند. این کودکان اصرار دارند بقیه را کنترل کرده تا به دلخواه آنها رفتار کنند. آنها سر کوچک ترین چیزی به شدت بحث و جدل راه انداخت و تا حرف خود را به کرسی ننشانند، آرام نمی شوند. حالا این موضوع پیش می آید که چرا کودک نافرمان می شود؟
ژنتیک: حرف گوش نکردن کودک یا نافرمانی و بدقلقی او مانند سایر خصوصیات فردی می تواند تحت تاثیر عوامل محیطی و ژنتیکی باشد. بعضی از کودکان از بدو تولد ذاتا بدخلق و واکنشی هستند. این کودکان در دوره نوزادی اغلب بی ثبات بوده و بسیار خشک و انعطاف ناپذیرند. آنها به شدت حساس بوده و با کوچکترین محرکی، نا آرام شده و گریه شدیدی سر می دهند اما در بیشتر موارد علاوه بر عامل ژنتیک و خلق و خوی کودک عوامل محیطی نیز دخیل است که معمولا می توان آن را کنترل کرد. برخی از این عوامل شامل موارد زیر است:
استرس: کودکان گاهی در نتیجه استرس محیطی نافرمان می شوند. این کودکان معمولاً مشکلات دلبستگی دارند. والدین آنها قابل پیش بینی نبوده و خلق و خوی بسیار متغیری دارند. برای مثال پدر یک روز مهربان و حمایتگر و روز بعد خشن و سرد است.
تغییرات محیطی: گاهی نیز نافرمانی براثر تغییرات زیاد در خانواده رخ می دهد. برای مثال طلاق والدین، تعارض های دائمی والدین، مسافرت یکی از والدین، مشغله های زیاد والدین، تغییر مدرسه و محل سکونت، تولد نوزاد جدید و ... می تواند باعث نافرمانی در کودک شود. در این موارد کودک دائما با تعارض های زیاد روبه رو می شود که نمی تواند خود را با آن سازگار کند، بنابراین از لحاظ جسمانی و روانی بهم می ریزد در نتیجه بسیار نافرمان و خود محور می شود و سعی می کند برای راحتی خود و آرامشی هر چند کوتاه محیط را تحت کنترلش در بیاورد.
فرزند پروری: در بعضی از موارد سبک های فرزند پروری نیز در این موضوع دخیل هستند سبک های فرزند پروری سهل گیرانه و سخت گیرانه هر دو باعث نافرمانی و طغیان در کودکان می شود. والدین که بدون توجه به خصوصیات اخلاقی کودک دائم او را سرزنش کرده و معیار های اخلاقی خیلی بالایی دارند، بسیار خشک و مستبدانه با کودک رفتار می کنند و از طرف دیگر والدینی که هیچ حد و مرز و قانونی برای کودک تعیین نکرده اند و کودک را بسیار آزاد و پرتوقع بار آورده اند هر دو به نوعی باعث نافرمانی و لجبازی در کودکان می شوند.
مشکلات مدرسه: اگر کودک در یادگیری مشکل داشته باشد، ممکن است از انجام کارهایی که از او خواسته شده خود داری کند. این مورد اغلب در کودکان باهوش نیز دیده می شود؛ زیرا آنها در یادگیری سرعتی متفاوت تر از سایر کودکان دارند و به همین علت حوصله شان سر رفته و شروع به نافرمانی و خرابکاری می کنند.
1. مشکل اصلی را بیابید: ببینید آیا دلیلی برای این رفتار بد وجود دارد یا خیر. بیشتر اوقات کودکان "بازیگوش" فقط خسته یا گرسنه هستند. شاید آن روز در مدرسه اذیت شده اند یا کودک به خواهر و برادر جدید حسادت می کنند. معمولاً دلیلی برای رفتار نامطلوب کودک وجود دارد، مثل، پدری که دیر به خانه برمی گردد و کودک به ندرت او را میببیند یا مادری که فرصت بازی کردن با کودک را ندارد. حرف شنوی نداشتن کودک روشی برای اعتراض کردن است و اغلب ما بدون اینکه متوجه باشیم آنها را به خاطر اعتراضات معقولشان تنبیه می کنیم. حتی اگر نمی توانید اوضاع را تغییر دهید، سعی کنید به بچه ها گوش کنید.
2. واقعیت موجود و انتظارات خود را توضیح دهید: هیچ کس دوست ندارد مدام دستوراتی بشنود، مخصوصاً کودکان که لازم است بیان آزادانه احساساتشان را تمرین کنند. به همین دلیل اغلب برعکس خواسته ما را انجام میدهند. نکته مهم این است که دستور دادن را به بیان واقعیت بدل کنید. به جای اینکه با تندی بگویید "شیر را سرجایش بگذار"، بگویید "اگر شیر بیرون بماند خراب می شود، پس لطفا آن را در یخچال بگذار". به جای اینکه بگویید: "سریع لگوهایت را جمع کن" می توانید بگویید: "تا وقتی یک اسباب بازی جمع نشود، بازی جدیدی شروع نمی کنیم"
3. درخواست خود از کودک را واضح بیان کنید: با زبانی ساده و به طور مشخص آنچه دوست ندارید را به کودک بگویید. به جای نهی کردنهایی مثل "کمد رو به هم نریز" به آرامی بگویید "جای لباسها توی کمده، لطفا پیراهنهایت رو برگردون سرجاش". به جای جملات کلی مثل "اتاقت رو مرتب کن" بگویید "لطفا بیا اسباب بازی ها رو بذاریم توی جعبه و لباسها رو توی کمد کنار دوستاشون آویزون کنیم". کار مورد نظر را به یک سرگرمی بدل کنید و آنها را در فرایند تمیز کردن مشارکت دهید.
4. خواسته هایتان را یک به یک مطرح کنید: نمی توانید از یک کودک پنج ساله بخواهید که همزمان لباس هایش را مرتب کند، مداد رنگی هایش را جمع کند و خواهر دو ساله اش را نزند. از مهمترین مورد (نزدن خواهرش) شروع کنید و وقتی یک کار انجام شد، سراغ بعدی بروید.
5. به کودک حق انتخاب بدهید: تهدید یا پرخاش تنها باعث لجبازی بیشتر کودک می شود، به جای اینکار به او نشان دهید در فرایند تصمیم گیری دخیل است. مثلا " الان می خوای لباست رو بپوشی یا یا بعد از اینکه صبحانه خوردی؟"
6. احساسات را به کودک یاد دهید: کودکان معمولا گریه می کنند، غر می زنند یا فریاد می کشند چون نمی توانند علت ناراحتی خود را بیان کنند یا نمی دانند چطور با احساساتشان کنار بیایند. پس لازم است کلماتی برای ابراز آنها در اختیارشان قرار دهید. "تو خیلی عصبانی هستی"، " منم گاهی خیلی غمگین میشم، به نظرت چی کار می تونیم بکنیم"
7.عقب نشینی نکنید: از بدرفتاری کودک نترسید و اجازه ندهید به خاطر حفظ آرامش یا آسانتر شدن امور، این رفتارها ادامه پیدا کند. اگر بر سر مسواک زدن آنقدر کودک قشقرق به پا می کند و داد و فریاد به راه میندازد که به او اجازه میدهید با دندانهایی شکلاتی به رختخواب برود، پس به او آموخته اید از این به بعد به همین شکل رفتار کند تا لازم نباشد به حرف شما گوش کند.
8. الگوی مناسبی باشید: بسیار مهم است که کودک همان رفتاری را از شما ببیند که از او انتظار دارید. این به آن معناست که فریاد نزنید و به آنها گوش کنید. اگر کودکان کاری انجام می دهند که دوست ندارید، کنترل خود را از دست ندهید و به آرامی از آنها بخواهید که توضیح دهند چه اتفاقی افتاده است.
9. از فرزندپروری مثبت استفاده کنید: همواره بهتر است به جای سرزنش کردن رفتارهای ناخواسته، رفتارهای مطلوب و مناسب را تشویق کنید. این تأیید نباید کلی باشد بلکه باید یک اقدام مشخص را هدف بگیرد: "از اینکه لباست را در کشو گذاشتی ممنونم" یا "خوشحالم که اسباب بازیهایت را به برادرت هم دادی". این تشویق ها باید تقریباً بلافاصله پس از رفتار یا در نزدیکترین زمان ممکن بیان شود.
10. هرگز تهدید نکنید و یا باج ندهید: به فرزندانتان بیاموزید هر رفتاری پیامد خودش را دارد. مثلا رها کردن لباس های کثیف روی زمین منجر به این میشود که برای تولد دوستش لباس تمیز و مرتب نداشته باشد. در عین حال به رفتارهای مطلوب هم پاداش متناسب بدهید. جدولهای پاداش روشی آسان و واضح برای تایید رفتار درست و دریافت سریع امتیاز هستند. بچه ها میتوانند از ستاره هایی که به عنوان امتیاز دریافت کرده اند برای گرفتن پاداش استفاده کنند.
مسئله ای که نباید نادیده گرفته شود تفاوت بین باج دادن و پاداش مناسب است. پاداش نتیجه رفتار خوب است در حالیکه باج دادن ابزاری برای جلوگیری یا متوقف نمودن رفتار نادرست. شما زمانی از پاداش استفاده میکنید که سعی دارید شکلگیری رفتاری مطلوب را در فرزندتان تشویق کنید مثل درس خواندن یا منظم بودن اتاق. در حالی که اگر همان پیشنهاد را برای جلوگیری از انجام یک رفتار نادرست همانند فریاد نزدن، یا بی ادبی نکردن به مادربزرگ به کودک بدهید، آنگاه باج دادن تلقی می شود.
پاداش سبب احساس غرور کودک می شود در حالیکه باج دادن قدرت نامطلوبی به کودک می دهد. شما در مورد پاداش مذاکره نمی کنید "اگر اتاقت مرتب باشد، می توانی شن بازی کنی". اما زمانی که کودک میگوید "اگر اتاقم را تمیز کنم باید به من بستنی بدهی" در حال باج گرفتن از شماست. گذشته از اینکه زمانی که باج می دهید معمولا احساس ناامیدی و درماندگی دارید.
11. شیوه تعامل با کودک را تغییر دهید: در آخر به خاطر داشته باشید که کنترل کلمات و جملاتی که در زمان خشم بر زبان می آوریم و خودداری از بیان عباراتی مثل "تو هیچ وقت گوش نمیکنی" یا "چند بار باید بهت بگم" دشوار است. اما اگر میخواهیم بچه ها به ما گوش کنند باید تمرین کنیم تا شیوه تعامل و گفتگوی خود با آنها را تغییر دهیم. به این شکل نه تنها آنها متوجه خواسته ما میشوند بلکه واقعا میخواهند که به ما گوش کنند.
یکی از رایجترین سوالاتی که پدر و مادرها می پرسند این است که چه کار کنیم تا بچهها به حرفمان گوش کنند؟ برای پاسخ به این پرسش باید یک مساله مهم را مد نظر قرار دهیم: بچهها فکرها و مشغولیات زیادی در ذهنشان دارند، از امتحان ریاضی مدرسه گرفته تا بازی کامپیوتری که دیروز با دوستشان بازی کردهاند به همین دلیل چیزهایی که والدین به آنها می گویند در آخر لیستشان قرار می گیرد.
در سن 6 تا دوازده سالگی کودکان به شدت درگیر دنیای اطراف میشوند و عملا نمیتوانند فقط به حرف پدر و مادرشان گوش کنند. حتی بچههای نوپا هم سرشان خیلی شلوغ است؛ در نظر داشته باشید که وظیفه اصلی آنها کشف دنیای خارج است. علاوه بر این، بچهها اولویتهای متفاوتی دارند و درک نمیکنند که چرا همین الان باید به دستشویی بروند. پدر و مادرهایی که در مورد گوش کردن بچهها به حرفشان سوال میکنند هم منظورشان شنیدن نیست بلکه انجام دادن کاری است که آنها میخواهند. در ادامه این مطلب چند توصیه کاربردی برای شما داریم:
1. وقتی حواس کودک جای دیگری است از او انجام کاری را نخواهید
قبل از این که شروع به حرف زدن کنید با فرزندتان ارتباط بگیرید؛ این یعنی نمیتوانید از داخل آشپرخانه داد بزنید و انتظار داشته باشید کودک کاری را که خواستهاید انجام دهد. در عوض سعی کنید نزدیکتر بیایید، خودتان را همسطح کودک کنید و او را به آرامی لمس کنید. ببینید که مشغول انجام چه کاری است و با یک اظهارنظر کوتاه درباره آن با او ارتباط برقرار کنید: "وای، قطارت چقدر تند میره".
متخصصان علوم ذهنی تاکید میکنند اگر شخصی با ما ارتباط برقرار کند، احتمال زیادی وجود دارد که تحت تاثیر او قرار بگیریم؛ پس شما با این رفتارتان باعث میشوید فرزندتان راحتتر به حرفتان گوش کند. در عین حال در کارش دخالت نمیکنید و به کاری که برایش مهم است احترام میگذارید.
وقتی توجه کودک را جلب کردید و او به شما نگاه کرد، شما هم به چشمانش نگاه کنید و شروع به حرف زدن کنید. اگر به شما نگاه نکرد، با گفتن جملهای مثل "میشه یه چیزی بهت بگم؟" توجه او را جلب و شروع به صحبت کنید. اگر فرزندتان از همین شیوه برای جلب توجه شما استفاده کرد، تعجب نکنید. اگر میخواهید کودک همچنان به حرف شما گوش دهد، شما هم باید به حرفهایش گوش دهید.
2. حرف خود را تکرار نکنید
اگر یک بار درخواست تان را مطرح کردید و فرزندتان واکنشی نشان نداد یعنی نتوانستهاید توجه او را جلب کنید، پس به جای این که دوباره حرفتان را تکرار کنید، مراحل جلب توجه را که در بالا گفته شد، از قدم اول تکرار کنید.
3. از کلمات کمتری استفاده کنید
بیشتر والدین صحبت را طولانی میکنند تاجایی که توجه کودک را از دست میدهند. وقتی میخواهید فرزندتان کاری را انجام دهد تا جایی که امکان دارد از کمترین واژهها استفاده کنید.
4. مسائل را از زاویه دید کودک ببینید
اگر شما مشغول انجام کار مورد علاقهتان باشید و فردی به شما بگوید همین الان کارتان را تمام کنید و کار دیگری که در اولویتتان نیست انجام دهید، چه حسی به شما دست میدهد؟ احتمال این که آن کار را انجام ندهید چقدر است؟ توجه کنید که اولویتهای شما و فرزندتان یکی نیست. او مجبور است چیزی را که شما خواستهاید انجام دهد. اما این که شما بدانید او چه فکر میکند به بهبود روابط شما دو نفر کمک میکند: " عزیزم میدونم سخته بازیت رو قطع کنی اما الان وقتشه که .... "
5. همدل باشید
هیچ کس دلش نمیخواهد به حرف کسی که فقط دستور میدهد گوش کند، در واقع امر و نهی صرف فقط باعث ایجاد حس مقاومت و لجبازی در کودکان میشود. به جای آن سعی کنید صدایتان را گرم و دوستانه نگه دارید و اگر امکانش وجود داشت به فرزندتان حق انتخاب بدهید:
"عزیزم وقت حمامه، میخوای الان بری یا پنج دقیقه دیگه؟" اگر کاری باید همین الان انجام شود، سعی کنید جمله را طوری به او بگویید که حالت دستوری نداشته باشد، در عین حال صدایتان را گرم و همدلانه نگه دارید: "با هم قرار گذاشته بودیم که پنج دقیقه دیگه بریم، الانم پنج دقیقه تموم شده. میدونم دوست داری بیشتر بازی کنی اما بعد از این که از حمام اومدیم دوباره میتونی بازی کنی."
6. آرامش خود را حفظ کنید
اگر شما عصبی باشید، کودک هم احساس عدم امنیت میکند و وارد فاز دعوا یا لجبازی میشود. بچهها در این شرایط به حرفتان گوش نمیدهند. اگر میخواهید سوار ماشین شوید و به جایی بروید، وقت و انرژیتان را با سخنرانی در مورد این که چرا بچهها به حرفتان گوش نمیدهند هدر ندهید؛ این کار باعث میشود همه از جمله خودتان کلافه شوید. در عوض نفس عمیق بکشید و به فرزندتان کمک کنید کفشهایش را بردارد و کیفش را آماده کند. وقتی سوار ماشین شدید میتوانید از فرزندتان سوال کنید چطور میتوانیم سر وقت از خانه بیرون بیاییم.
7- نظم کارها را درنظر بگیرید
بیشتر پدر و مادرها وقتی با بچهها ارتباط برقرار میکنند یا غر میزنند یا نکات منفی را یادآور میشوند پس تعجبی ندارد که بچهها به حرفشان گوش نکنند. هر قدر نظم بیشتری در انجام کارها داشته باشید، کارها بیشتر مطابق با روال انجام میشود. اما منظورمان چه نوع نظمی است؟ عادتها؛ مثلا کارهایی که کودک قبل از بیرون رفتن از خانه به طور روتین انجام میدهد (مسواک زدن، دستشویی رفتن، آماده کردن کیف، پوشیدن لباسها).
اگر از فرزندتان در حین انجام این کارها عکس بگیرید و آن را به شکل یک پوستر روی دیوار بچسبانید، کودک به مرور ترتیب و نحوه انجام آنها را یاد می گیرد. برای بچههای بزرگتر میتوانید یک لیست کتبی آماده کنید و به دیوار بزنید. بگذارید فرزندتان خودش مسئول انجام کارها باشد و نقش شما محدود به نظارت و پرسیدن چند سوال باشد: "خوب چه کارهایی را قبل از ترک خانه باید انجام دهی؟ بگذار لیستمان را چک کنیم."
8. گوش کنید
وقتی فرزندتان درباره اینکه در مهدکودک یا مدرسه چه کار کرده، حرف میزند، حواس شما به گوشی موبایل یا تلویزیون باشد، او یاد میگیرد که شیوه تعامل و برقراری ارتباط در خانواده شما به این صورت است که به حرفهای دیگران بیتوجهی کنید. اگر واقعا میخواهید کودک به حرفهای شما گوش کند، کارتان را متوقف کنید و به حرفش گوش دهید. این کار فقط چند دقیقه طول میکشد. اگر این کار را وقتی فرزندتان به مهدکودک میرود شروع کنید، میبینید وقتی فرزندتان نوجوان شد، هنوز هم دوست دارد با شما صحبت کند. آنوقت است که از رویه ای که پیش گرفتید خوشحال میشوید.
9. علت یابی کنید
بیشتر وقتها وقتی بچهها به حرف ما توجه نمیکنند مشغول انجام کاری هستند که تمرکزشان روی آن است اما وقتی فرزندتان دائم حرفهای شما را نادیده میگیرد، شاید مشکلی در سیستم شنواییاش داشته باشد. راهکارهایی را که در بالا گفته شد انجام دهید و درخواستتان را به قسمتهای کوچکتر تقسیم کنید. اگر باز هم نگران هستید با پزشک کودک مشورت کنید تا شما راه به یک متخصص شنوایی ارجاع دهد.
10. فقط دستور ندهید
اگر رئیس شما مدام دستور دهد، چه حسی پیدا میکنید؟ مطمئنا فکر نمیکنید رئیس تان به خاطر صلاح و مصلحت شما این همه دستور میدهد. در مورد کودک هم همین طور است. سعی کنید فقط دستور ندهید بلکه عشق و محبت و تعامل مثبت را زیاد کنید و دستور دادن را به حداقل برسانید.
با وجود بهترین تلاش های والدین برای شناخت فرزندان، برخی اوقات به نظر می رسد مشکلات کودک یا نوجوان شان برای آنها غافلگیر کننده است. در مواجهه با مشکلات رفتاری و هیجانی (مانند رفتارهای پرخطر غیر قابل کنترل) باید حتماً از روانشناس متخصص کودک و نوجوان کمک بگیرید. برای رزرو وقت مشاوره و ارزیابی کلیک کنید.
همچنین می توانید مهارت های فرزندپروری خود را با خواندن کتاب های روانشناسی در زمینه کودک و نـوجوان یا حضور در کـارگـاه های فرزندپروری ارتقا دهید.
شیوه دریافت وقت مشاوره
لطفا برای دریافت وقت مشاوره از روانشناسان مرکز مشاوره یاسان از ساعت 9 تا 19 با دو شماره 02126722420 یا 02126722417 تماس بگیرید يا از طریق واتساپ به شماره 09120499760 پیام دهید. راحت ترين مسير براي فارسی زبانان خارج از کشور ارسال پيام از طریق واتساپ به شماره 09935968010 است.
حرف گوش نکردن کودک یا نافرمانی و بدقلقی او مانند سایر خصوصیات فردی می تواند تحت تاثیر عوامل محیطی و ژنتیکی باشد. بعضی از کودکان از بدو تولد ذاتا بدخلق و واکنشی هستند. این کودکان در دوره نوزادی اغلب بی ثبات بوده و بسیار خشک و انعطاف ناپذیرند. آنها به شدت حساس بوده و با کوچکترین محرکی، نا آرام شده و گریه شدیدی سر می دهند اما در بیشتر موارد علاوه بر عامل ژنتیک و خلق و خوی کودک عوامل محیطی نیز دخیل است که معمولا می توان آن را کنترل کرد. برای سایر عوامل محیطی موثر را در سایت مرکز مشاوره یاسان بخوانید.
1. مشکل اصلی را بیابید
2. واقعیت موجود و انتظارات خود را توضیح دهید
3. درخواست خود از کودک را واضح بیان کنید
4. خواسته هایتان را یک به یک مطرح کنید
5. به کودک حق انتخاب بدهید
6. احساسات را به کودک یاد دهید
7.عقب نشینی نکنید
8. الگوی مناسبی باشید
9. از فرزندپروری مثبت استفاده کنید
10. هرگز تهدید نکنید و یا باج ندهید
11. سایر راهکارها را به همراه توضیحات تکمیلی در سایت مرکز مشاوه یاسان بخوانید
نظرات کاربران
سلام وقت بخیر. فرزندپسری ۵ساله دارم که حرف گوش نمیکنه وبعضی مواقعه لج بازی میکند.حتمابایددعواش کنم تااروم شود موقعی میگیم بیاغدابخوردیرمیاد.یابیشتردوست داره خونه پدرخانمم باشه بایدبه زوروگریه ودعواوهزارتاقول بیاریمش خونه خودم یکم عصبی هستم وزودازکوره درمیرم مشکل بعدیش اینه دوست داره شبها بدون لباس بخوابه هرکارش میکنیم لباس نمیپوشه ولخت میخوابه. خیلی بهونه گیرهم هست.بابرادرش که یک سواله هست خیلی بازی نمیکنه؟ درضمن خیلی خبرکش هست.لطفا راهنماییم کنین سپاسگذارم
پاسخ به نظر کاربر
مرکز مشاوره یاسان
سلام دوست عزیز! مسائلی که با فرزندتون دارید عمدتا با آموزش مهارت های فرزند پروری قابل حل هستند. عصبانی شدن و پرخاش شاید در اون لحظه جواب بده اما در بلند مدت نتیجه عکس میده و فرزند شما نافرمانی بیشتری می کنه. در مورد بدون لباس خوابیدن هم باید بررسی کرد که آیا ناشی از بیش حساسیته یا عادت یا مقابله با شما. توصیه ما کمک گرفتن از یک روانشناس کودک و همچنین شرکت در دورههای فرزندپروری هست
پاسخ به نظر کاربر
الهام
سلام وقت بخیر.من دوتادختر سه سال وهشت ماه ودیگری دوسال شش ماهه دارم دختر بزرگم خیلی لج میکنه باخواهرش خیلی دعوا میکنه اسباب بازی بهش نمیده.همیشه تمام اسباب بازیهاش میریزه توسالن وجم نمیکنه هرکاری میکنم تواتاقش بازی نمیکنه.ازهمه مهمتر خونه ی هرکسی میریم به زور باید بیارمش دوست داره همون جا بمونه ممنون میشم اگه راهنمایی کنید
پاسخ به نظر کاربر
رونیا یاری
خوب
پاسخ به نظر کاربر