راستش موضوع از زمانی برایم جالب شد كه شنیدم یكی از دوستانم كه سالهاست همه راههای پزشكی برای داشتن فرزند را طی كرده، از اینكه مادر شود ناامید شده و حالا دارد پیش مشاور میرود كه بپذیرد نمیتواند مادر شود و باید با این مساله كنار بیاید.
وقتی از او پرسیدم چرا بچهای را به فرزندخواندگی نمیگیرد؟ در جواب گفت: «نه! هیچوقت اینكار را نمیكنم، چون نمیدانم آن بچه از چه خانوادهای آمده و پدر و مادرش چه کسانی هستند؟» گفتم، فرزند بیاور و خودت بزرگش كن، اینجوری خیالت راحتتر است؟ زیر بار نرفت و گفت: «من هرچقدر هم تلاش كنم او را خوب بزرگ كنم، ژن و ذاتش را كه نمیتوانم تغییر دهم...!»
دوستم از مشورتهای یك روانشناس استفاده میكند كه باور خود را تغییر دهد كه مادر نشدنش نباید در او احساس بیلیاقتی یا تحقیر به وجود بیاورد. او نمیتواند مادر شود، اما توانمندیهای دیگری دارد كه به او حس ارزشمند بودن میدهد ...
در فیلمها و سریالهای خارجی زیاد میبینیم كه زن و مردی بچهای را به فرزندخواندگی قبول میكنند و خانوادهای را شكل میدهند. هر چند این مسیر سخت باشد. اما دیروز كه برای نوشتن این مطلب با چند مشاور صحبت كردم یكی از آنها بهصراحت گفت كه آنها فیلم است و برای تبلیغ این رفتار ساخته شدهاند. فرزندخواندگی اصلا پدیده سادهای نیست كه بتوان بهراحتی آن را پذیرفت و فراز و فرود آنرا تحمل كرد، بنابراین باید خیلی با احتیاط به این موضوع نزدیك شد.
دكتر مینا ارجمندپور، روانشناس بالینی كودك و نوجوان مرکز مشاوره یاسان درباره زن و شوهرهایی كه تصمیم میگیرند بچهای را بپذیرند و او را بزرگ كنند، میگوید: زوجهایی كه در دنیای امروز به صورت عادی بچهدار میشوند، تقریبا ایدهآلگرا هستند. آنها چون آگاهی لازم از شرایط تربیت فرزند ندارند، تصور میكنند با امكاناتی كه در اختیار فرزندشان قرار میدهند، او باید خیلی توانمند شود، رشد كرده و به فردی موفق در تحصیل و كار تبدیل شود.
این والدین همه آرزوهایی كه نتوانستهاند خودشان آنها را عملی كنند، روی دوش فرزند خود میگذارند. راستش را بخواهید الان با تعداد زیادی والد مواجه هستیم كه آنقدر سطح خواستهشان از فرزند زیاد است كه بچهها را خسته و عاصی كردهاند.
در مقابل پدر و مادرانی كه بچهای را به فرزندخواندگی قبول میكنند، تلاش میكنند رفتار و گفتارشان آگاهانه باشد. توقع زیادی از فرزندخوانده ندارند و والدین سازگارتری هستند. اما نكته اینجاست كه این بچهها شاید وقتی بزرگتر شوند، به دلیل ژن و شرایط دوران بارداری مادر دچار اختلالات رفتاری شوند و واكنشهایی بروز دهند كه پدر و مادرخوانده را با مشكلاتی روبهرو كنند.
هوش هیجانی بچهها در رحم مادر شكل میگیرد و در ناخودآگاهشان همه رفتارها و گفتارها ثبت میشود و این دریافتها تا آخر عمر آنها را رها نكرده و رفتار و شخصیت آنها را زیر سایه خود قرار میدهد. هرچند اگر این بچهها در شرایط مطلوبی بزرگ شوند، اختلالات آنها كمرنگتر می شود و به شكل سادهتر و كمخطرتری بروز پیدا می كند.
دكتر ارجمندپور میگوید: از شواهدی كه به دست ما میرسد، چنین برمیآید كه تا یك دهه قبل درخواست برای فرزندخواندگی بالا بود. اما در 10 سال گذشته این روند به چند دلیل سیر نزولی پیدا كرده است؛ اول اینكه زنان و مردان شناخت بیشتری نسبت به خود پیدا كردهاند و حالا دیگر صاحب فرزند نشدن یك عیب محسوب نمیشود.
قدیمها رفتار مردم بیشتر برمبنای تقلید شكل میگرفت. فلانی ازدواج كرده و بچهدار شده، پس ما هم باید چنین باشیم. اما الان رفتار و شخصیت آدمها براساس آگاهی شكل میگیرد. زوجهای جوانی كه بچهدار نمیشوند، معمولا راههای پزشكی را طی میكنند. اما زمانیكه به بنبست رسیدند، شایستگیهای خود را زیرسوال نمیبرند و آنها را به شكلهای دیگری بروز میدهند. مثلا اگر خانم جوانی بچهدار نمیشود، تحصیل كرده، مدارج دانشگاهی را طی كرده و شغل خوب و آبرومندی برای خود پیدا میكند كه بخش عدمباروری او را پوشش میدهد.
در قدیم این موضوع ضعف شخصیتی محسوب میشد، اما الان تصورات تغییر كرده است. امروزه مراجعه به روانشناس بیشتر شده و گرفتن مشاوره مثل سابق تابو نیست. بیشتر جوانها كه اتفاقاً همانهایی هستند كه پس از ازدواج، زندگی خانوادگی موفقتری دارند، قبل از ازدواج به مشاور مراجعه میكنند تا خود را بهتر بشناسند و بتوانند با همسر خود رابطه بهتر و محكمتری داشته باشند.
زوجهایی كه تصمیم میگیرند بچهای را به خانه خود بیاورند و بزرگش كنند، باید كلاسهای آموزشی را سپری كنند و برخی از آنها خودشان دست به كار شده و قبل از اقدام پرسوجو كرده و اطلاعات زیادی كسب میكنند.
برخی افراد هستند كه به خودشناسی خوبی دست پیدا میكنند. مثلا مردی كه پسانداز، خانه و ماشین برایش اهمیت زیادی دارد، فرد مناسبی برای پدرخواندگی نیست. چون عشق و مسؤولیتپذیری برای او اولویت نیست. كسانی باید دنبال فرزندخواندگی باشند كه تمایل به مراقبت از دیگران داشته باشند، عشق بدهند و عشق دریافت كنند.
البته این را هم بگویم برخی از افراد این حس ارزشمند را زمانی دریافت میكنند كه دیگران بهخصوص فرزند و همسر بهشدت به آنها وابسته باشند، كه این هم یك آسیب و اختلال رفتاری است؛ چرا که این افراد، دیگران را بهشدت كنترل میكنند. چنین آدمهایی بهتر است بچهای را به فرزندخواندگی قبول نكنند چون به مرور هم خودشان و هم آن بچه دچار مشكلات زیادی میشوند.
از ارجمندپور میپرسم آیا بهزیستی اطلاعاتی درباره بچهها به خانوادهها میدهد؟ میگوید: ظاهرا این كار را میكند. اما راستش را بخواهید، آنها هم اطلاع چندانی از خانواده بچهها ندارند، چون نمیدانند پدر و مادر آنها چه افرادی بودهاند. بیشتر افرادی كه برای دریافت بچه به بهزیستی مراجعه میكنند، درخواست نوزاد دارند تا بتوانند خودشان او را بزرگ كنند. اما همانطور كه گفتم دوران بارداری مادر تاثیر زیادی روی شخصیت آدمها دارد. اینكه آن مادر معتاد نباشد یا در چه سنی باردار شده و شرایط دوران بارداری او چگونه بوده است.
به نظر میرسد كه الان زوجهایی كه تمایل دارند فرزندخوانده داشته باشند، مایلند او را از خانواده شناختهشدهای دریافت كنند. مثلا بدانند پدر و مادرش چه كسانی هستند و شرایط زیستی آنها چگونه بوده است. در این شرایط، هم آن بچه بهتر بزرگ میشود و هم پدر و مادرخوانده در آینده با مشكلات كمتری در بزرگ كردن او مواجه میشوند.
نوزاد انسان باید 24 ماه در رحم مادر بماند اما به دلیل شرایط جسمی انسان این دوره به 9 ماه كاهش یافته است. یعنی نوزاد بعد از تولد باید 15 ماه در شرایطی مانند شرایط رحم مادر زندگی كند، خوراك، پوشاك، رابطه مستقیم با مادر، نوازشی كه دریافت میكند، حرفهایی كه میشنود و... باید كاملا حسابشده و دقیق باشد.
24 ماه لازم است تا هوش هیجانی بچه بهترین چیزها را درك كند تا در آینده زندگی خوبی برای خود بسازد. سوال اینجاست چه تعداد از بچهها در دوران بارداری و بعد از تولد در چنین شرایطی بزرگ میشوند؟
ما امیدواریم جوانان روز به روز اطلاعاتشان را بیشتر كنند تا در آینده به والدین خوبی تبدیل شوند. برای داشتن جامعه بهتر باید سطح آگاهی بالا برود. باید به خودشناسی برسیم تا بتوانیم جامعه بهتری داشته باشیم. وقتی آگاهی عمومی بالا باشد، مسلما تعداد بچههایی كه به مراكز نگهداری فرستاده میشوند، كمتر خواهد شد و این مراكز شرایط بهتری برای زیست و آموزش آنها فراهم میكند.
شیوه دریافت وقت مشاوره
لطفا برای دریافت وقت مشاوره از روانشناسان مرکز مشاوره یاسان از ساعت 9 تا 19 با دو شماره 02126722420 یا 02126722417 تماس بگیرید يا از طریق واتساپ به شماره 09120499760 پیام دهید. راحت ترين مسير براي فارسی زبانان خارج از کشور ارسال پيام از طریق واتساپ به شماره 09935968010 است.
منبع: جام جم
این بچهها شاید وقتی بزرگتر شوند، به دلیل ژن و شرایط دوران بارداری مادر دچار اختلالات رفتاری شوند و واكنشهایی بروز دهند كه پدر و مادرخوانده را با مشكلاتی روبهرو كنند. هوش هیجانی بچهها در رحم مادر شكل میگیرد و در ناخودآگاهشان همه رفتارها و گفتارها ثبت میشود و این دریافتها تا آخر عمر آنها را رها نكرده و رفتار و شخصیت آنها را زیر سایه خود قرار میدهد. هرچند اگر این بچهها در شرایط مطلوبی بزرگ شوند، اختلالات آنها كمرنگتر می شود و به شكل سادهتر و كمخطرتری بروز پیدا می كند. توضیحات تکمیلی را در سایت مرکز مشاوره یاسان بخوانید.
نظرات کاربران
فاطمه قاسمی
سلام ، روز خوش؛ بین دوراهی گیر کردم برای فرزند خواندگی زیر ۲ سال بیارم تربیت دست خودم هست ، ولی در بزرگسالی بعد فهمیدن واقعیت فکر میکنه از شرایط خوب اومده به شرایط بد ، واگر سن بالا بیارم میفهمه از شرایط بدی اومده به شرایط خوب ولی اونموقع دیگه تربیتش دست من نیست واقعا موندم تو این کار، کمکم کنید
پاسخ به نظر کاربر
مرکز مشاوره یاسان
وقت بخیر. توصیه می کنیم که حتماچند جلسه با یک روانشناس مشورت کنید. در این صورت، می تونید همه دغدغه ها رو با هم بررسی کنید تا بتونید بر اساس اولویت هاتون تصمیم گیری کنید. با این شماره تماس بگیرید، همکاران ما برای رزرو وقت راهنمایی تون می کنند: 09120499760
پاسخ به نظر کاربر