همه ما میخواهیم بچههایمان شاد باشند، رویاهایشان را دنبال کنند و در زندگی موفق شوند. اما شادی و خوشحالی بچهها تا چه اندازه در دستان ماست؟ چطور میتوانیم خانهای داشته باشیم که کودکمان در آن شاد باشد؟ هفت استراتژی که در ادامه مطلب میخوانید به شما کمک میکند توانایی فرزندتان برای یک زندگی شاد را افزایش دهید.
1. ارتباطات فرزندتان را تقویت کنید: مطمئنترین راه برای ایجاد رضایتمندی احساسی بلندمدت در فرزندتان این است که ارتباط خوبی با شما، سایر اعضای خانواده، مراقبان و دوستانش داشته باشد. ادوارد هالوول روانپزشک کودک و نویسنده کتاب "ریشههای کودکی زندگی شاد در بزرگسالی" ارتباط موثر در دوره کودکی را کلید شادی میداند. دکتر هالوول به نتایج مطالعه 90 هزار نوجوان اشاره میکند. در این مطالعه نشان داده شد که ارتباط مثبت در دوران کودکی- حس دوست داشته شدن و درک شدن- بزرگترین حامی نوجوانان علیه تنشهای عاطفی، تفکرات خودکشی و آسیب به خود، و رفتارهای مخرب مثل مصرف مواد مخدر و الکل است.
خوشبختانه ما میتوانیم بچهها را با تقویت ارتباطشان با خودمان مقاوم کنیم و آنطور که دکتر هالوول میگوید، عشق بیقید و شرط نثارشان کنیم. او میگوید: "ممکن است کمی عجیب به نظر برسد اما اگر بچهها کسی را داشته باشند که آنها را بدون قید و شرط دوست داشته باشد، خود این مساله میتواند حفاظی در برابر احساسات منفی باشد." هرچند فرزندتان عشق و محبت عمیق را درک میکند اما این کافی نیست، کودکتان را تا میتوانید در آغوش بگیرید، برایش کتاب بخوانید، با هم غذا بخورید، بازی کنید و بخندید.
در عین حال فرصتهایی برایش فراهم کنید که روابط محکمی با دیگران شکل دهد. دکتر کریستین کارتر، مدیر اجرایی مرکز علوم دانشگاه برکلی میگوید: "ما با تکیه بر پنجاه سال کار پژوهشی میدانیم که روابط اجتماعی در ایجاد حس شادی تاثیر زیادی دارند. شاید مهمترین عامل نباشند اما قطعا یکی از مهمترین عوامل هستند. توجه کنید که فقط کیفیت روابط نیست که اهمیت دارد، هر قدر فرزندتان ارتباطات بیشتری داشته باشد، بهتر است".
2. سعی نکنید فرزندتان را خوشحال کنید: به نظر عجیب میرسد اما بهترین کاری که میتوانید برای شادی بلندمدت فرزندتان انجام دهید این است که تلاش نکنید او را در کوتاهمدت خوشحال کنید. بونی هریس، نویسنده کتاب"وقتی فرزندتان دکمه شما را فشار میدهد: چه کار میتوانید بکنید" میگوید: " اگر ما بچههایمان را در یک حباب نگه داریم و هر خواسته و آرزویی را که دارند، برآورده کنیم، آنها به این شیوه عادت میکنند و انتظار دارند همیشه همینطور باشد اما دنیای واقعی طور دیگری رفتار میکند."
بونی هریس میگوید: " یادتان باشد که شما مسئول شادی فرزندتان نیستید؛ والدینی که خودشان را مسئول احساسات بچههایشان میدانند، اجازه نمیدهند کودک احساس خشم، ناراحتی یا ناامیدی را تجربه کند". ما سریعا هر چه را که فکر میکنیم روی لب فرزندمان لبخند مینشاند به او میدهیم اما بچههایی که یاد نگرفتهاند چگونه با احساسات منفی کنار بیایند در بزرگسالی زیر بار همین احساسات خرد میشوند.
وقتی قبول کردید که نمیتوانید فرزندتان را همیشه خوشحال نگه دارید، کمتر سعی میکنید احساسات او را ثابت نگه دارید و حتی ممکن است قدمی به عقب بردارید و اجازه دهید مهارتهای تابآوری و کنار آمدن با احساسات منفی را به دست بیاورد.
3. شادمانی را در خودتان پرورش دهید: ما نمیتوانیم احساسات فرزندمان را کنترل کنیم اما مسئول احساسات خودمان هستیم. از آنجایی که بچهها احساسات ما را درک و حتی جذب میکنند، روحیه ما به عنوان والدین خیلی مهم است. پدر و مادرهای شاد، فرزندان خوشحالی دارند. اما بچههای والدین افسرده و مضطرب دو برابر کودکان دیگر به افسردگی دچار میشوند. بهترین کاری که میتوانید برای سلامت روان فرزندتان انجام دهید این است که به سلامت خودتان توجه کنید: زمانی برای استراحت اختصاص دهید، ریلکس کنید و روابط عاشقانهای با شریک زندگیتان داشته باشید. اگر والدین رابطه خوبی با هم داشته باشند، بچهها هم به طور طبیعی خوشحال خواهند بود.
4. تشویق را در جای درست به کار ببرید: جای تعجب نیست که همه مطالعات شادمانی را با عزت نفس مرتبط دانستهاند. بچههای ما نمیتوانند یکی را بدون دیگری داشته باشند. خیلی از ما این نکته را میدانیم و همین باعث میشود بیش از حد فرزندمان را تشویق کنیم. کودکمان نقاشی میکشد و ما به او لقب پیکاسو میدهیم، در تیم فوتبال مدرسه گل میزند و ما فکر میکنیم دیوید بکهام بعدی است اما یادتان باشد این مدل تشویق کردن نتیجه عکس دارد.
خطر این نوع تشویق این است که کودک فکر میکند برای تایید دیگران حتما باید برنده باشد یا دستاورد بزرگی داشته باشد. او تصور میکند اگر موفق نشود از چشم پدر و مادرش میافتد و دیگر او را دوست ندارند. تحسین کودک در زمینههایی مثل زیبایی، هوش و قهرمان بودن باعث میشود کودک در آینده اعتماد به نفسش را از دست بدهد چون فکر میکند برای چیزی که تحت کنترلش نیست تشویق شده و کار دیگری از عهدهاش ساخته نیست.
مثلا اگر شما فرزندتان را به خاطر زیبایی تحسین کنید، خوب وقتی سالمند شد و زیباییاش را از دست داد، چه اتفاقی برایش میافتد؟ چقدر مواد آرایشی و کرمهای پوست مصرف کند تا زیبا شود؟ جالب است که تحقیقات نشان دادهاند بچههایی که به خاطر باهوشی تشویق میشوند، از این میترسند که کمهوش یا بیارزش شمرده شوند.
راهکار این مساله این است که کودک را تشویق کنید اما به این تشویق جهت بدهید، مثلا تلاش کودک را تشویق کنید نه نتیجه را. فعالیت کودک، سختکوشی او و مداومت در انجام کار را مورد تشویق قرار دهید نه فقط نتیجه را. البته این صفات در بیشتر اوقات منجر به حصول نتیجه هم میشوند.
هدف این نوع تشویق این است که فرزندتان به این باور برسد که افراد با ممارست و سختکوشی به دستاوردهایشان میرسند نه با استعداد و هوش ذاتی. بچههایی که برچسب بااستعداد به آنها داده میشود، احساس میکنند که بارها و بارها باید خود را ثابت کنند. اما بچههایی که با تفکر تلاش و سختکوشی بزرگ شدهاند، از فعالیتی که انجام میدهند بیشتر لذت میبرند و در کارشان موفقترند چون به این فکر نمیکنند که اگر شکست بخورند دیگران در موردشان چه میگویند.
5. بگذارید فرزندتان موفق شود و شکست بخورد:
دکتر هالوول میگوید اگر واقعا میخواهید فرزندتان عزتنفس بالایی داشته باشد، کمتر روی تشویق کردن کودک مترکز شوید و بیشتر از آن موقعیتهایی برایش فراهم کنید که مهارتهای تازهای یاد بگیرد. مهارت در انجام یک کار باعث ساخته شدن عزتنفس فرزندتان میشود. خوشبختانه بچهها در خیلی از چیزها مهارت پیدا میکنند، چون همه کارها برایشان جدید است: سینهخیز رفتن، راه رفتن، غذا خوردن و لباس پوشیدن. چالش بزرگ ما به عنوان والدین این است که عقب بایستیم و بگذاریم کاری را که میتوانند، انجام دهند. به همین دلیل است که دکتر هالوول میگوید اشتباه بزرگ پدر و مادرهای خوب این است که بیش از حد برای بچههایشان کار میکنند.
سخت است که ببینید فرزندتان نمیتواند کاری را انجام دهد، اما توجه کنید که بدون شکست خوردن و دوباره امتحان کردن نمیتواند در انجام آن کار به مهارت برسد. مهارتهای کمی وجود دارند که در همان تلاشهای اول به دست آیند. کودکان از طریق تمرین است که به مهارت میرسند.
6. مسئولیت واقعی به او بدهید: احساس شادی ارتباط زیادی به احساس مفید بودن و با ارزش بودن برای دیگران دارد. در غیر این صورت، میترسیم که از گروه طرد شویم. تحقیقات نشان داده حس طرد شدگی ترسناکترین حسی است که میتواند به انسان دست بدهد. به عبارت دیگر، انسان همیشه دوست دارد دیگران به او نیاز داشته باشند. پس هر قدر بیشتر این حس را به فرزندتان منتقل کنید که کار ویژهای برای خانواده انجام میدهد، حس خودارزشمندی و شادیاش تقویت میشود.
حتی بچههایی که فقط سه سال دارند میتوانند نقش معناداری در خانواده داشته باشند، مثلا غذا دادن به حیوان خانگی یا آوردن دستمالسفره سر میز شام. اگر امکانش را دارید، مسئولیت خاصی به فرزندتان بدهید، مثلا اگر مرتب کردن چیزها را دوست دارد، اجازه دهید قاشق چنگالها را بچیند. اگر دوست دارد با بچههای کوچکتر بازی کند، میتوانید بگذارید خواهر نوزادش را سرگرم کند تا شما شامتان را تمام کنید. مادامی که احساس کند مفید است، اعتماد به نفسش بالا میرود و ارتباطش با شما بیشتر میشود، در نتیجه شادتر خواهد بود.
7. قدردانی را با او تمرین کنید: مطالعاتی که روی شادمانی انجام شده است، حس قدردانی را با احساس بهزیستی مرتبط دانستهاند. تحقیقات دانشگاه کالیفرنیا نشان دادهاند افرادی که به طور هفتگی یا روزانه مواردی را که باید قدردان آن باشند، یادداشت میکنند، مثبتنگرتر هستند و در دستیابی به اهدافشان موفقتر عمل میکنند، همچین حس بهتری نسبت به زندگیشان دارند. طبعا انتظار داشتن دفتر قدردانیهای روزانه از یک کودک دور از انتظار است اما میتوانید تمرینهایی برای فرزندتان ترتیب دهید مثلا زمان مشخصی از روز- میتواند قبل از وعده شام باشد- هر یک از افراد خانواده یکی از چیزهایی را که به خاطر داشتنش خوشحال است را با صدای بلند نام ببرد. این عادت باعث تفکر مثبت و درنتیجه شادی بیشتر میشود.
شیوه دریافت وقت مشاوره
لطفا برای دریافت وقت مشاوره از روانشناسان مرکز مشاوره یاسان از ساعت 9 تا 19 با دو شماره 02126722420 یا 02126722417 تماس بگیرید يا از طریق واتساپ به شماره 09120499760 پیام دهید. راحت ترين مسير براي فارسی زبانان خارج از کشور ارسال پيام از طریق واتساپ به شماره 09935968010 است.
همه ما میخواهیم بچههایمان شاد باشند، رویاهایشان را دنبال کنند و در زندگی موفق شوند. اما شادی و خوشحالی بچهها تا چه اندازه در دستان ماست؟ چطور میتوانیم خانهای داشته باشیم که کودکمان در آن شاد باشد؟ مرکز مشاوره یاسان در این مقاله با ارائه هفت راهکار به شما کمک میکند توانایی فرزندتان برای یک زندگی شاد را افزایش دهید.
نظرات کاربران
باسلام پسر من ۴سالشه و به تازگی همش بغض و گریه داره شاد نیست خجالتی شده در گوشی حرف میزنه و همش میگه منو دوست داری؟ خیلی شاد بود و اجتماعی و قشنگ می تونست نام اشیا را بگه حالا میگه اونوبده خلقش گرفته البته محیط خونه هم براش کسل کننده هست. همه مریض و ناله کنان هستند و در ضمن همه بزرگسال و خواهرشم بیمار روحی داره آیا اینا تاثیر گذاشته؟ چکار کنم؟ لطفا کمکم کنید ممنونم
پاسخ به نظر کاربر
مرکز مشاوره یاسان
سلام دوست عزیز. کودک در خلا زندگی نمی کند و مطمئنا جوی که در آن رشد می کند مهمترین تاثیر را بر رفتار و حالات روحی او دارد. تغییرات مهم ناگهانی مثل ورود به مهدکودک، تغییر محل زندگی و ... هم می توانند روی کودک اثر موقتی بگذارند. اما به هر حال اگر تغییر مشخصی در رفتار و رویه روزمره فرزندتان نسبت به قبل می بینید (مثل زود عصبانی شدن، بازی نکردن با دیگران، زیاد چسبیدن به شما، تغییر در اشتها و خواب، تغییر در نوع بازی ها و ...) و این تغییرات ادامه دار شده است، لازم است به یک متخصص روانشناسی کودک مراجعه کنید. دریافت نوبت مشاور
پاسخ به نظر کاربر