نوجوانی یک دوره زیبا و در عین حال بسیار سخت برای بچهها و والدین است. یک روز نوجوانتان در ماشین با شما میخندد، یک روز دیگر به اتاقش میرود و دلش میخواهد با دوستانش چت کند. اگر این حس بهتان دست داده که "این بچه کیست و چه اتفاقی برای کودک نازنینی که قبلا میشناختم افتاده؟"، بدانید که تنها نیستید.
من به عنوان یک درمانگر، از صدها کودک، نوجوان و خانواده در این فرآیند که معمولا آشفته، دگرگونکننده و مولد احساسات متغیر است حمایت کردهام. و این چیزی است که میخواهم همه والدین بدانند: حتی وقتی نوجوان شما کنار میرود، چشمانش را میچرخاند یا درب اتاقش را به هم میکوبد، باز هم عمیقاً به شما نیاز دارد.
قطع ارتباطی که بسیاری از والدین در این مرحله احساس میکنند یک شکست نیست، بلکه یک انتقال رشدی است؛ با ابزارها و بینشهای مناسب در مورد مغز نوجوان، میتوان ارتباط خود را تقویت کرد – نه تحت فشار قرار داد.
اگر تا به حال فکر کردهاید، "نوجوانها به چه فکر میکنند؟" - شما تنها نیستید. این سردرگمی یک توضیح علمی دارد.
مغز نوجوانان هنوز در حال رشد است. یکی از آخرین مناطقی که به بلوغ میرسد، قشر پیشپیشانی است، ناحیهای که مسئول کنترل تکانه، برنامهریزی و تصمیمگیری منطقی است (کیسی، جونز و سامرویل، 2011). این "مدیر عامل" مغز تا حدود اواسط یا اواخر دهه 20 به بلوغ کامل نمیرسد (گید، 2004). در همین حال، سیستم لیمبیک، مرکز عاطفی مغز، کاملاً فعال و بسیار تأثیرگذار است.
این شرایط یک پویایی مغز منحصر به فرد ایجاد میکند: یک موتور احساسی سریع با ترمزهایی که هنوز نصب نشده است. احساسات بزرگ، رفتار مخاطرهآمیز و واکنشهای تکانشی، حملات شخصی به والدین نیستند، بلکه بخشی از یک پروژه بازسازی عصبی هستند.
این میتواند توضیح دهد که چرا نوجوان شما ممکن است با احساساتی که به نظر میرسد بیش از حد به استرسهای جزئی واکنش نشان میدهد یا اینکه چرا او انتخابهایی میکند که باعث میشود احساس گیجی یا ناامنی کند. مغز عاطفی او روی صندلی راننده است، در حالی که مغز منطقی هنوز در حال یادگیری نحوه هدایت است.
یکی دیگر از قطعات کلیدی پازل؟ دوپامین: ماده شیمیایی مغز مرتبط با لذت و پاداش.
در دوران نوجوانی، سیستم پاداش مغز نسبت به دوپامین بسیار حساس میشود (گالوان، 2010). چیزهایی مانند علاقهمندیهای رسانههای اجتماعی، تأیید همسالان یا حتی رفتارهای پرخطر، مرکز پاداش مغز را بسیار شدیدتر از یک کودک یا بزرگسال روشن میکند.
در واقع، تصویربرداری از مغز نشان میدهد که وقتی نوجوانان در کنار همسالان هستند - حتی در سکوت - احتمال بیشتری دارد که ریسک کنند (چین و همکاران، 2011). این بدان معنا نیست که همسالان "تأثیر بدی" دارند. این بدان معناست که مغز آنها از نظر بیولوژیکی برای اولویت دادن به تعلقات اجتماعی، اکتشاف و شکلگیری هویت در طول این مرحله است.
به همین دلیل است که نوجوان شما ممکن است بیشتر به آنچه دوستانش فکر میکنند اهمیت دهد تا اینکه شما چه میگویید - و چرا ممکن است به نظر برسد که به موبایلش معتاد شده یا از یک نظر انتقادی از یک دوست ویران شده است.
حتی با وجود اینکه نوجوان شما بیشتر تحت تاثیر همسالان است، اما هنوز عمیقاً به شما وابسته است. این افسانه که نوجوانان دیگر به والدین خود نیاز ندارند، فقط یک افسانه است.
حقیقت این است: نوجوان شما هنوز به شما نیاز دارد که لنگر عاطفی او باشید.
حتی زمانی که مرزها را آزمایش میکنند، میخواند مستقل باشند، یا به نظر میآید گوشهگیر شدهاند، برای نظارت، احساس امنیت و زمانی که احساس آشفتگی میکنند به شما نیاز دارند(سیگل و برایسون، 2011). سیستم دلبستگی در دوران بلوغ ناگهان از کار نمیافتد، بلکه فقط شکل خود را تغییر میدهد.
به عنوان مثال، من اغلب از والدین میشنوم: "او قبلاً همه چیز را به من میگفت. حالا حتی به سختی یک جواب تک کلمهای میدهد." اگرچه این تغییر میتواند دردناک باشد، اما از نظر رشد طبیعی است. آنچه مهم است این است که وقتی نوجوان میخواهد صحبت کند، چگونه پاسخ میدهیم، چگونه نشانش میدهیم که در دسترس هستیم، و چگونه با رفتار خودمان تنظیم هیجان را به او یاد میدهیم.
اگر سالهای پیش از نوجوانی در مورد هدایت و نظارت بر هر جزئیات بود، نوجوانی در مورد از بین بردن کنترل و در عین حال ایجاد ساختار است.
یکی از موثرترین تغییرات ذهنی که من توصیه میکنم، انتقال از مدیر به مشاور است.
مدیر میگوید: " باید همین الان بازی را کنار بگذاری و تکالیف مدرسهات را انجام بدهی."
مشاور میپرسد: "برنامهات برای انجام تکالیف چیه؟"
این تغییر ظریف به استقلال رو به رشد آنها احترام میگذارد و در عین حال پشتیبانی و راهنمایی را ارائه میدهد. حل مسئله و خوداندیشی را تشویق میکند، اینها دو مهارت کلیدی هستند که مغز آنها هنوز در حال رشدشان است.
یکی دیگر از ابزارهای مورد علاقه من در درمان، دکمه مکث است - یک استراتژی برای آموزش تنظیم هیجانی.
احساساتی مانند خشم و اضطراب معمولاً برای حدود 90 ثانیه به اوج خود میرسند، مگر اینکه از نظر ذهنی آنها را "بازپخش" یا تقویت کنیم (تیلور، 2006). آموزش این امواج عبور میکنند میتواند به نوجوان کمک کند تا کنترل بیشتری داشته باشد؛ و در عین حال یاد بگیرد تنظیم مجدد فیزیکی مانند پاشیدن آب سرد، پیادهروی کوتاه، یا تمرینات تنفسی را برای آرام کردن سیستم عصبی خودش انجام دهد.
ارتباط همیشه از گفتگوهای عمیق حاصل نمیشود. بلکه اغلب، در لحظات کوچک و روزمره ساخته میشود. در اینجا چند استراتژی وجود دارد که والدین را تشویق میکنم از آنها استفاده کنند:
لحظههای کنار هم: وقتی فشار برای برقراری تماس چشمی برداشته میشود، نوجوان احساس گشودگی بیشتری میکند - به ماشین سواری، قدم زدن با حیوان خانگی یا تا کردن لباسها با هم فکر کنید.
اول: قبل از پاسخ دادن به رفتار آنها، نفس بکشید و هیجانتان را تنظیم کنید. آرامش شما به آرامش او تبدیل میشود.
"نامش را برای اهلی کردنش بگذارید": به نوجوان کمک کنید تا احساساتش را نامگذاری و شناسایی کند: "به نظر میرسد ناامید هستی. میخواهی در موردش با هم صحبت کنی؟"
به جای واکنش نشان دهید: قبل از حل مسئله، کلمات و احساسات او را منعکس کن. این باعث ایجاد اعتماد میشود.
به کارهای مورد علاقه او ملحق شوید: حتی اگر بازی یا ترندهای تیکتاک باشد، قدم گذاشتن در دنیای او با کنجکاوی باعث ایجاد ارتباط میشود (و دوپامین را برای هر دوی شما آزاد میکند!).
تشریفات ایجاد کنید: شام های خانوادگی (حتی کوتاه) یا برنامههای عجیب و غریب میتوانند دلبستگی را تقویت کرده و اکسی توسین - هورمون پیوند را افزایش دهند.
منبع: سایت psychologytoday
شیوه دریافت وقت مشاوره
لطفا برای دریافت وقت مشاوره از روانشناسان مرکز مشاوره یاسان از ساعت 9 تا 19 با دو شماره 02126722420 یا 02126722417 تماس بگیرید يا از طریق واتساپ به شماره 09120499760 پیام دهید. راحت ترين مسير برای مشاوره ایرانیان خارج از کشور ارسال پيام از طریق واتساپ به شماره 09935968010 است.
نظرات کاربران